English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5085 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zootaxy U طبقه بندی جانوران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
biosystematic U رده بندی جانوران
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
assortments U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
division U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
graduating U طبقه بندی کردن
harmonic division U طبقه بندی متناسب
secret U طبقه بندی سری
job classification U طبقه بندی شغلی
job classification U طبقه بندی شغل
graduates U طبقه بندی کردن
pigeonhole U طبقه بندی کردن
secrets U طبقه بندی سری
map classification U طبقه بندی نقشه ها
to categorize U طبقه بندی کردن
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
route classification U طبقه بندی جاده ها
layer U طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
soil class U طبقه بندی خاک
service rating U طبقه بندی پرسنلی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
classified U طبقه بندی شده
categorised U طبقه بندی کردن
suborder U طبقه بندی فرعی
classifying U طبقه بندی کردن
systemize U طبقه بندی کردن
classifications U طبقه بندی پیام
classify U طبقه بندی کردن
categorises U طبقه بندی کردن
categorising U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
categorized U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
taxonomist U متخصص طبقه بندی
categorizing U طبقه بندی کردن
budget classification U طبقه بندی بودجه
classifies U طبقه بندی کردن
nosology U طبقه بندی بیماریها
classification U طبقه بندی پیام
standardization U همگونی طبقه بندی
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
unclassified U بدون طبقه بندی
classification chart U نمودار طبقه بندی
unclassified U طبقه بندی نشده
aggroup U طبقه بندی کردن
accounting classification U طبقه بندی حساب
market grades and grading U طبقه بندی بازار
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
graduate U طبقه بندی کردن
rug classification U طبقه بندی فرش
classifiable U قابل طبقه بندی
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
classification of soil U طبقه بندی خاک
classificatory U مربوط به طبقه بندی
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items U اماد طبقه بندی شده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
classified material U مدارک طبقه بندی شده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
classes U طبقه بندی کردن رده
class U طبقه بندی کردن رده
classed U طبقه بندی کردن رده
classing U طبقه بندی کردن رده
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
stratify U طبقه طبقه کردن
faunology U جانوران
zoodvnamics U فیزیولوژی جانوران
animals kingdom U جهان جانوران
faunistic U وابسته به جانوران
faunis U الهه جانوران
faunae U مربوط به جانوران
menageries U نمایشگاه جانوران
invertebrata U جانوران بی مهره
acephali U جانوران بیسر
kits U بچه جانوران
kit U بچه جانوران
arachnida U جانوران عنکبوتی
lights U ریه جانوران
implacentalia U جانوران بی جفت
herbivora U جانوران علفخوار
animality U زندگی جانوران
animal kingdom U جهان جانوران
zooplankton U جانوران شناور
bimana U جانوران دودست
halobiont U جانوران اب شور
menagerie U نمایشگاه جانوران
vermin U جانوران موذی
animalist U پیکرنمای جانوران
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
animal husband U پرورش جانوران اهلی
oestrum U شهوت ومستی جانوران
zooid U جانورسان شبیه جانوران
Recent search history Forum search
2New Format
1A hero can affect on the people.
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1meaning of taking law
1preppy
1but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com